گزارش جنگل نوردی- مسیر "خلخال به اسالم"
شهریور 1394، احوال آب و هوای این روزها خیلی بر طبق قرار نیست. در فصل بهار که همه انتظار بارندگی ها را داشتیم نه خبری از ابر بود و نه باران اما به یکباره وسط تابستون توی شمال کشور یه سیل ناگهانی میآد و کاسه و کوزه هواشناسی را بر هم میزنه. حالا گروه ما قراره برای اولین بار پا به یک مسیر جنگل نوردی باز کنه. معلوم نیست که به گرمای تابستان و هوای شرجی جنگل های شمال میرسیدیم یا به سیل تابستانی، هواشناسی هم که با این پیش بینی هاش شده محل اشکال. با این اوصاف باز هم با فراهم کردن اسباب و تدارکات لازم و پیش بینی های معمول و مرسوم، اما با توکل به خدا با یه گروه 25 نفری از دوستان کوهنورد راهی شدیم به سمت دروازه های بهشت"مسیر جنگلی خلال به اسالم"
حدود ساعت17 روز سشنبه 3شهریور بود که وسایل و کوله ها از پایگاه بسیج حضرت رسول اکرم (ص) خمینی شهر به اتوبوس مرسدس بنز مدل؟!( اسناد مخفی) منتقل شد. یادش بخیر !24سال پیش(نزدیک به ربع قرن) توی مدرسه ها وقتی سوار این ماشین ها میشدیم و اردو می رفتیم میخوندیم: تو راه بودیم خوش بودیم* سوار لاک پشت بودیم.
این بار هم مثل گذشته و به لطف حضور یک طلبه روحانی در برنامه، نماز جماعت در تمام طول برنامه برپا بود که این از نقاط قوت برنامه های گروه کوهنودری به شمار می آید.
بعد عبور گروه از گردنه و حدود یک ساعت حرکت در مسیر ماشین رو، جلودار گروه که مجهز به GPS نیز بودند مسیر خودشون را به سمت جنگل عوض میکنند و زیبایی های طبیعت برای گروه بیش از پیش نمایان می شود.
کمی از ظهر گذشته و گروه خسته از بار سنگین کوله ها، به لطف مهمان نوازی یک روستایی در روستای رم خوانی برای نماز ظهر آماده می شویم و حاج حسین که همچنان از مچ پا احساس ناراحتی می کردند از همین جا با یک دستگاه موتورسیکلت به مقصد روستای ناو بالا حرکت می کنند و بقیه اعضاء گروه بعد از اقامه نماز جماعت و کمی استراحت طی مسیر می کنند.
حدود ساعت 5 عصر در میان مه غلیظ که بیشتر به باران شباهت داشت، وارد روستای ناو بالا شده و همان جا از خانه ملا اسلام، روحانی روستا برای استراحت و خوابگاه امشب گروه استفاده کرده.
خانه هایی متفاوت از خانه هایی که ما میشناسیم و زنان و مردانی متفاوت از زنان و مردانی که ما میبینیم. مردانی سخت کوش و زنانی شیر زن که سادگی زندگی روستاییشان بارزترین و آموزنده ترین درسها برای شهر نشینانی! مثل ماست.
حدود ساعت 10 صبح به چایخانه روستای سوله ناو رسیده و دیدار مجدد با حاج حسین و صرف چای و کمی استراحت
بعد از گرفتن عکس یادگاری حرکت را شروع و مسیر خود را به فرعی آبشار "دریا بن" انحراف داده. و آقای عابدی هم که هنوز قادر به ادامه مسیر با گروه نبودند به همراه کوله پشتی های گروه با یک نیسان دیگر به مقصد روستای لاک تاشون حرکت کرده.
حدود ساعت 3 عصر به روستای لاک تاشه رسیدیم و طبق برنامه ریزی گروه و برای حسن ختام برنامه به تماشای سواحل زیبای دریای خزر رسیده: